انیمهه. رمان طنز وانشات سناریو و کلی چیزه دیگه از انیمه😘😘
عشق کاراملی من پارت 2 | nilofar zare 1400/11/24 | 07:44

.

عشق کاراملی من پارت 2🔥

مامان&:«&&(مثلا داره اسمش صدا میزنه)  ما میریم جایی تا صبح نمیایم مواظب خودت باش

&:«باش مامان جون خدافظ💖

کامیناری:« بیا مشکل مامانتم حل شد بیا من گشنم غذااا میخواممممممممممممم 

&:« ارومم شکموو 

کامیناری:«من گشنم😓

&:«برم تو یخچال بگردم یه چی بیارم کوفت کنیم 🙄 
(این علامت یعنی داخل ذهنش داره حرف میزنه """"""") 
&:«"" یعنی چجور من میرم اصلا چجور کامیناری اومد چه اتفاقی افتاد یعنی دقیقا واقعا توهم زدم یا واقعا کامیناری داره جلوم غذا میخوره واااییی دیوونه شدم 

کامیناری:«""این چرا اینجور نگاه میکنه وا داره نگاه من میکنه فکر میکنه 🙄

&:« "" نگاه چجور غذا میخوره شکمو

کامیناری:« به به عجب غذایی بود اسمش چی بود 

&:« خورشت سبزی   

کامیناری:« ممنون 😋😋


&:« خواهش. میگم تو چجور دقیقا اومدی 

کامیناری:«  خب من  روی مبل دراز کشیده بودم داشتم نگاه تلوزیون میکردم اندوار نشون میداد داشت با یه  تبهکار میجنگید که یهو یه خانم جلوم ظاهر شد موهاش سفید چشماش ابی دوتا بال صورتی نازک هم داشت یه لباس قرمز بلند هم پوشیده بود روی هوا معلق بود  بعدش من رفتم تو شوک اونم گفت قرار خواهر داشته باشم  بهش گفتم چجوری.گفت یه دختر در دنیا واقعی هست میری پیش اون بعدش شب وارد پورتال میشین میاین اینجا بعد دختره خاطرات گذشته خودش یادش بعد اسمش& چان  اون میشه خواهرت مامان بابات یه جور میشن که انگار از اول& پیشتون بوده خودتم خاطرات با اون یادت میاد  &هم خاطرات کوسه همه چی یادش میاد  اطرافیانتون هم یه جور میشن که انگار&از اول در مدرسه یو ای بوده  &دیگه بر نمیگرده به اون دنیا چون قرار بود  امشب بمیره ولی به جاش جونش وقتی میشه خواهر تو از دست نمیدهه مراقبش باش اون دیگه خواهر واقعیت  نباید عاشقش بشی اون خواهرت 

تا بقیه داستان 2نظر😘😘😘
لایک ها کم.نظر اصلا نمیدین 😓 من چجور ادامه بدم شما باید انگیزه بدین دیگه 😓😘

قدرت گرفته از بلاگیکس ©